پذیرش دین پیش از استدلال نیاز به الگو دارد[1]
آیت‌الله مهدوی کنی پس از عرض تبریک به  حضار به مناسبت عید سعید مبعث خاتم‌الانبیاصلی الله علیه و آله و سلم و تشکر از دست‌اندرکاران دفتر همکاری حوزه و دانشگاه به خاطر برگزاری یک روز از هشتمین گردهمایی وحدت حوزه و دانشگاه در دانشگاه امام صادقعلیه السلام، راجع به اهمیت بعثت فرمودند:
اهمیت نقش هدایت در سیره پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم
خداوند در این‌گونه حوادث به روز و شب خاصی اشاره نکرده است بلکه آنچه مهم است اصل واقعه و اهداف مترتّب بر آن است. قرآن کریم می‌فرماید: «لقد جاءكم رسول من أنفسكم»[2]؛ پیامبری که از توده‌های مردم برخاسته است و با مردم است و سپس می‌فرماید: «حريص عليكم»؛ پیامبری که برای هدایت شما حریص است. هرچند گفته می‌شود حریص صفت خوبی نیست ولی با توجه به این آیه معلوم می‌شود که مطلق حریص بودن بد نیست و پیامبر اکرمصلی‌الله علیه‌ و آله و سلم آن‌قدر برای هدایت مردم دلسوزی داشتند که جان خودشان را نیز در این راه گذاشته بودند؛ به نحوی که قرآن می‌فرماید: «لاتذهب نفسک عليهم حسرات»[3] و یا «عزیز علیه ما عنتم». ناراحتی مردم برای حضرت رسول صلی‌الله علیه‌ و آله و سلم خيلي سخت و ناگوار بود. چه ناراحتی‌های مادی و چه ناراحتی‌های معنوی. و در پایان قرآن می‌فرماید: «بالمؤمنين رؤوف رحیم»؛ پیامبر اسلامصلی‌الله علیه‌ و آله و سلم برای همه مردم رحمت بود: «و ما أرسلناك إلا رحمه للعالمین»[4]؛ ولی نسبت به مؤمنین رحمت خاصی داشت.
مردمی بودن روحانیون
من از این نکته استفاده کرده و خطاب به شش نفر از دانشجویان عزیزمان که امروز ملبّس به لباس مقدس روحانیت می‌شوند می گویم.
شما باید با توجه به این آیه اول از مردم باشید و خودتان را از مردم بدانید و اگر بخواهید منشأ آثار و خیرات و برکات باشید، تصور نکنید با پوشیدن این لباس بر مردم تفوّق پیدا کرده‌اید بلکه باید تواضعتان بیشتر از قبل باشد و بدانید که از الآن حرکات شما زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد. غرضم از این تشویق آشنا کردن این عزیزان با مسؤولیت جدیدشان است اگر چه همه‌ی مسلمان‌ها موظف به حفظ دین هستند و باید پاسدار دین باشند ولی اینکه برخی می گویند تبلیغ دین متعلّق به همه‌ی مردم است، درست نیست. تفقّه در دین یعنی کامل شدن در معارف دینی در حد تعمّق و اجتهاد که این کار همه نیست؛ همان طور که همه‌ی مردم نمی‌توانند پزشک یا استاد دانشگاه بشوند. مقصود از فقیه کسی است که معارف دینی را به خوبی می‌داند؛ أعم از اعتقادات دینی، وظایف دینی و هدف‌های ترسیم شده توسط دین. قرآن می‌فرماید: «و ما كان المؤمنون لينفروا كافه»[5] همه نمی‌توانند چه در جنگ و چه در تفقه حرکت کنند وعده خاصی باید بسیج علمی شوند.
و البته قرآن سپس می‌فرماید: «و لینذروا قومهم إذا رجعوا إليهم» یعنی باید علم را فراگرفته و بعد به مردم تحویل بدهند و بنا به فرمایش امیرالمؤمنین علیعلیه السلام باید علمای دین همانند پزشکانی باشند که خود به دنبال بیمار می‌روند.
تبیین معنای وحدت حوزه و دانشگاه
نکته‌ی دوم اینکه ارتباط با حوزه‌ها و مرکزهای علمی باید همیشه برقرار باشد و نباید به معلومات سی سال قبل اكتفا شود، ممکن است این معلومات پاسخگوی سؤالات مشکلات و احتياجات امروز نباشد.
بنده از این شاگردان و طلاب خواهشمندم که بین مردم بروند و تبلیغ کنند. بهترین کار تبلیغ است. بنده، به این لباسی که دارم افتخار می‌کنم. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌ و آله و سلم خطاب به امیرالمؤمنین علیعلیه السلام می‌فرماید: «لأن يهدى الله بك رجلا خير لك مما طلعت عليه الشمس»[6] یعنی: یا علی! اگر خدا به وسیله تو یک انسان را هدایت کند از آنچه که خورشید بر آن می‌تابد برایت بهتر است. هدایت و راهنمایی مردم و نیازمندان به هدایت از کارهای انبيا است.
منظور از وحدت حوزه و دانشگاه نه ادغام آن‌هاست و نه آنکه درس‌های حوزه را به دانشگاه ببرند و یا بالعکس. بلکه همان طور که امام فرمودند باید بین این دو مرکز، پیوند و ارتباطی برقرار کنیم. باید دین در همه جا حاکمیت داشته باشد؛ چه حوزه و چه دانشگاه. چراکه علم بدون تقوا فایده ندارد. حال در چگونگی پیاده کردن این حاکمیت بحث است و من بارها به دوستان روحانی خود گفته‌ام که شرط اول پیاده کردن این وصیت، کسب صلاحیت‌های علمی و تقوایی توسط خودمان است و عمل و رفتار ما باید هدایت کننده باشد نه سلطه‌گرانه. دین یک امر اعتقادی است و با زور پذیرفته نمی‌شود: «لا اكراه في الدين»[7]. پذیرش دین بیش از استدلال نیاز به الگو دارد، پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌ و آله و سلم بیشتر با اخلاق نیکو و روش پسندیده، مردم را مسلمان کرد تا با استدلال. البته دین فلسفه و حکمت و منطق هم دارد ولی تنها محدود به این امور نیست و بنابراین پیشرفت و موفقیت پیامبران از حکیمان خیلی بیشتر بوده است؛ هرچند حکیمان مطلب خوب کم نداشته‌اند.
از این‌رو نباید در عقاید مردم نسبت به انبیا دین تزلزل ایجاد کنیم. دین در این کشور یک نعمت بسیار بزرگی است که خداوند به ما عطا کرده است و باید این اعتقادات را حفظ کرد نه در آن‌ها تشکیک کرد. روحانیت هم سمبل این اعتقاد و نعمت است و نباید تضعیف شود. در این راه خیلی خون‌ها ریخته شده و خیلی زحمت‌ها کشیده شده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌ و آله و سلم  خیلی خون دل خورده تا این نعمت را در بین مردم به ودیعت باقی گذاشتند.
اداره کنندگان دانشگاه فرزندان همین دانشگاه باشند.
این دانشگاه، دانشگاهی است که به نام مقدس امام صادقعلیه السلام و با اهداف مقدسی بناشده است که یکی از آن‌ها تربیت مبلّغینی است که علاوه بر صلاحیت‌های اخلاقی و علمی به یک یا دو زبان بیگانه آشنا باشند تا در امر تبلیغ موفقیت بیشتری کسب کنند.
نظر بنده این است که اداره کنندگان این دانشگاه، فرزندان همین دانشگاه باشند. از این‌رو عده‌ای از فارغ‌التحصیلان را به خارج فرستادیم تا بعد از بازگشت خودشان مجری و حافظ این دانشگاه باشند. برخی فارغ‌التحصیلان با میل و رغبت خودشان معمّم شدند و ما هم استقبال کردیم چراکه باید روحانیت در اینجا حفظ شود.
تقاضای بنده از مسئولان بزرگوار کشور این است که توجه بیشتری به این دانشگاه بکنند و نوشته‌ی برخی روزنامه‌ها درست نیست که می‌نویسند جامعه‌ی روحانیت یک حزب است و این دانشگاه برای آن کادر سازی می‌کند. نه جامعه‌ی روحانیت حزب است و بنده به طور کلی با تحزّب روحانیت مخالفم؛ حزب در جای خود محفوظ، کاری به خوب یا بد بودن آن هم ندارم ولی روحانیت نباید حزبی باشد، نه اینجا دانشگاهی است که برای حزبی شدن تشکیل شده باشد. حتی اعلامیه‌های جامعه‌ی روحانیت در اینجا نصب نمی‌شود تا اینجا را ارکان جامعه‌ی روحانیت نپندارند.
بنای ما مدرک گرایی نیست.
این دانشگاه به تصدیق دوستان بالنسبه موفق بوده‌است هرچند هیچ کمکی نه از دانشجو و نه از دولت نمی‌گیرد ولی نیازمند کمک‌هایی است که بتواند روی پای خود بایستد. بنای ما بر مدرک گرایی نیست و این نکته را اضافه کنم که بنده با مدارکی که برای حوزه‌ی علمیه‌ی قم در نظر گرفته شده است به شدت مخالفم و همان طور که قبلاً هم گفته‌ام، حوزه باید سنت خودش را حفظ کند نه اینکه طلبه پس از شش یا هفت سال درس خواندن مدرک معادل لیسانس بگیرد که با سه سال درس خواندن در دانشکده الهیات می‌توانست آن مدرک را به دست آورد. بنده به تمام آقایانی که این امر را تصویب کردند، احترام می‌گذارم ولی این را اعلام می‌کنم. روزنامه‌ها دائم بنویسند که مهدوی کنی مخالف است و با این کار حوزه بی‌محتوا می‌شود.
و السلام علیکم و رحمت الله و بركاته.
 
[1] مجله پیام صادق، شماره ۲،  آذر و دی‌ ۱۳۷۴، صص 9-8
[2] سوره مبارکه توبه، آیه128
[3] سوره مبارکه فاطر، آیه8
[4] سوره مبارکه انبیاء، آیه 107
[5] سوره مبارکه توبه، آیه122
[6] الكافي، جلد5، صفحه 28
[7] سوره مبارکه بقره، آیه 256
دانلود